حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

بی عشقی در کهکشان

دوشنبه, ۵ دی ۱۳۹۰، ۰۴:۵۳ ق.ظ

مهتاب خانوم و آقا خورشید عاشق هم بودند، حتی یک لحظه از هم دور نمیشدند تا اینکه طاقتشون طاق شد و یک مراسم مفصل گرفتند و هزاران مهمان از دور و نزدیک ترین گرد و غبار های فضایی دعوت کردند و طی همون مراسم در عالم هستی زن و شوهر شناخته شدند.

وقتی بر اثر مرور زمان تب عشق و عاشقی خوابید، مهتاب تند و تند ستاره هاشو بدنیا می آورد و تمام کهکشان رو پر از نور میکرد.

 مهتاب انقدر شیفته و سرگرم ستاره ها بود که خورشید حسودیش شد و خواست مهتاب رو از بچه هاش دور کنه و ستاره هارو بفرسته کهکشان راه شکلاتی ، البته برای ادامه تحصیل.

ماه هم که طاقت این دوری رو نداشت تصمیم گرفت تا میتونه از خورشید دور بشه و ستاره هارو برا خودش نگه داره ،اینطوری شد ک میلیون ها ساله ماه و خورشید دور از هم با تفاهم زندگی میکنند، خورشید در روز و مهتاب در شب.

دیشب به این فکر میکردم که آیا ذره ای از عشقشون باقی مونده؟ و یا این طولانی تر شدن شب یا روز نشانی از دلتنگی این دو برای هم است، که می خواهند با کمی تاخیر یا تعجیل کمی از دور هم رو تماشا کنند...

پ.ن:تعریفی شبیه اینکه نوشتم رو ه جایی شنیدم اما یادم نیست کجا.

۹۰/۱۰/۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰
الی ماح

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی