حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

و تمام.

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۱۶ ب.ظ

بالا می آورم وقتی می بایست حرفی برای گفتن داشته باشم و سوژه ای برای نوشتن که؛ نیست... و زمانی باید سکوت کنم که حس پست قبلی هنوز در من جاریست و می خواهم حالا حالاها سردر وبلاگم باشد ولی بغضی در گلویم می نشیند که شاید فقط با همین  نوشتن خالی شود... 

بغض در گلو... شاید از دلگیری حال و هوای همین روزهاست و کسری زندگی ام، شاید هم نه.. ولی دلم عجیب تنگ است و این روزها حتی صدای آواز خدا هم بداهنگ است و من.. من بعضی روزها می خواهم بروم یک جای بلند بایستم و دست هایم را باز کنم.. خودم را مصلوب تصور کنم، سرم گیج برود و تمام.

آلارم

۹۱/۰۳/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
الی ماح

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی