حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

یک استثناء ام آرزوست

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۵۱ ق.ظ
ترس ِ مادرم مرا می ترساند، مادرم می ترسد مبادا روزی برسد که من تنها بمانم. مبادا روزی زبانم لال او نباشد و من تنها باشم. مادرم سخت می ترسد ازینکه دردانه دخترش یک روزی در یک خانه ای تنها بخوابد و تنها بیدار شود. مادرم مدام مرا یادآور می شود به کم اهمیتی ِ منال ِ دنیا، که خودش از صفر شروع کرده بود، از یک اتاق 9متری در خانه ی عموی شوهرش، که اگر خدا بخواهد به آدمیزاد همه چیز می دهد در ازای تلاش. مادرم را در کودکی شوهر دادند ، 12سالش بود که عروس شد. مادرم در اولین فرصتی که جسم نحیفش به او داد مادر شد، بچه های زیادی به دنیا آورده، اما خداوند پدرم را زود از او گرفت، مادرم همیشه میگوید هفت پسر و هفت برادر داشته باشی به قدر حضور شوهر بداخلاق نیست. مادرم می خواهد با شمردن مزایای داشتن شوهر   به نداشتن ـش مرا ترغیب کند. مادرم می گوید نگران تنهایی او نباشم. مادرم گاهی از نیش و کنایه های دیگران می رنجد. مادرم گمان می کند من خیلی سخت گیرم، سخت گیرم به دارایی های کاندیدای مورد نظر، به ظاهرش، به تیپش. مادرم می گوید تو مهربانی و سازگار، مرد ها تو را روی سرشان می گذارند.
گاهی اما نگاهش می چرخد، می گوید به فکر آینده ات باش، پول هات رو حیف نکن، یک خانه ی کوچک بخر برای خودت که خیالت راحت باشد، برای آینده ات، برای فردا.



مادرم نمی داند، من به یک امنیت و آرامشی احتیاج دارم که این شوهر های ویترینی تضمینی برای بدست آوردنش نیستند. مادرم از آمار مردهای متاهلی که همچنان فیلشان در راه هندوستان اینطرف و آنطرف آواره است چقدر بالاست، خبر ندارد. مادر م از زن های شوهر داری که در چت روم ها دنبال چی و چی اند خبر ندارد. مادرم نمی داند از هر چهار دوست و آشنای من یکی جدا شده و دو تا جدایی عاطفی دارند. مادرم خودش را می بیند و خاله ها و عمه ها و چنتا از دوستانش را که در بدترین شرایط زندگی با خانواده های شوهرانشان ماندند و با بی پولی هم ساختند تا زندگی بنا شد، که شوهر ، خدایشان بود. مادرم مرد هایی را می شناسد همچون پدرم را و پدر بزرگ هایم را که تمام دغدغه هایشان خانواده بود. که اگر هم زن می خواستند پنهانی دوست دختر نداشتند بلکه می رفتند یک زن دیگر را می آوردند در خانه شان و شب هایشان را تقسیم می کردند میان دو یا سه زن و عقد بود و حق بچه داشتن و ...  مادرم هیچ از وضع تاهل(تاهل های بی تعهد) در جامعه امروزی نمی داند.



+ دلایل و ابعاد گسترده ای در این زمینه ها هست، قصد من پرداختن به همه آنها نبود.
+ بعد از وصل شدن به سیستم "ویچت" یک فردی که 8-9سال پیش ها با من آشنایی داشت و آنوقت ها ازدواج کرد روی خط آمد، یک پسر 5-6ساله دارد، اعتراف کرد که با یک زن مطلقه دیگر هم رابطه!! دارد .. اگر به رویش می خندیدم لابد می خواست با من هم به یاد قدیم ها یک دیداری تازه کند. این آدم از همان دسته ایست که 7صبح یک خط موبایل را در کشوی محل کارشان روشن می کنند تا 7شب که برسند خانه... نمی خواهم زن ها و دختر ها را مبرا کنم ولی آن بعدی که مرا از مردم می رنجاند این مرد هایند. که اعتماد کردن را برای ما تبدیل به کابوس کرده اند. اگر من 7-8سال پیش زن خانه ی همین مرد می شدم، الان همان کسی بودم که به او خیانت می شود. و کسی چه می داند بعدی و بعدی ها چه!!!
+ نجابت زن ها و مردهای واقعی را زیر سوال نمی برم. استثناء همیشه هست. مساله همینجاست که این پاک بودن ها و قابل اعتماد بودن ها به یک در هزار ها بدل شده...
++ گاهی گمان می کنم زمانه طوریست انگار دارد به همه ی زن ها خیانت می شود.
این روزها همه ادعا دارند طعم خیانت را چشیده اند

و طعم تنهایی را کشیده اند

پس کیست که این دنیا را به " گند " کشیـده است ?!
+مادر مرا ببخش اینجا

۹۲/۰۹/۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
الی ماح

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی