افسوس بر آن دل که در آن سوزی نیست
دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ب.ظ
شاید یکی از بهترین درمان های بدحالی های ما همین باشد که صبح برویم سر کار و تا می توانیم کار کنیم و سرمان را شلوغ کنیم و اگر هم عصر نایی داریم و وقتی، آن را هم پر کنیم و سرشار از همه چیز، شاید این همه چیز خیلی هم کارهای مهمی نباشند ولی نیاز فعلی ما اینست که لحظه ای فرصت نداشته باشیم به خودمان، به زندگی مان، به آرزوها و دل درد هایمان فکر کنیم... آدم اگر فکر نکند حالش خوب است، آدم اگر در بیداری فرصت اندیشه نداشته باشد، ناخود آگاه احساس خوشبختی می کند...
افسوس بر آن دل که در آن سوزی نیست/ سودا زده ی مهر دل افروزی نیست
روزی که تو بی عشق به سر خواهی برد/ ضایع تر از آن روز تو را روزی نیست
#خیام
۹۴/۰۴/۱۵