بارانشوق بودنرا در من زنده وشکر داشتنرا در ذهنم نجوا می کنه...
امسال حال و هوای خاصی داره.. ازلذت خواب در صبحهای بهاری بی بهره ام... حالاچطور زنده امنمی دونم!
معلوم نیست چراحیواناتدیگه ،در زمستان به خواب می روند ?! ولی خوب می دونم خواب اور ترین فصل خدا بهاره.. اونهم با این هوایی کهاین روزهاحس می کنیم و حتی به راحتی صداشو می شنویم....
کاش این شغلقلم به مزدیاز 10صبح شروع می شد تا شب... نمی شه؟ نمیشه صبح ها بیشتر بخوابیم؟؟؟؟؟
یک ماه نشده هنوز ، ولی خسته شدم.. من یک شغل بهتر می خوام...خدایا لطفا....
این هم یک شعر که برایم ایمیل شده:
همه چی آرومه همه چی تأمینه
این چقدر خوبه که قیمتا پایینه!
همه چی آرومه مسولا خوابیدن
شک نداری دیگه تو به اوضاع من
همه چی آرومه من چقدر خوشحالم
صد تومن تو جیبم به خودم می بالم!
تو داری می میری از چشات معلومه
من فقط بیکارم همه چی آرومه
بگو این آرامش تا ابد پابرجاست
بگو از یارانه این تورم بی جاست...
پ.ن: نوشته هام باز سر و ته نداره، خودم می دونم.