شهر من، چه سود که سراسر سپید بپوشی، روزهای سپیدت در تو نمی شود قدم از قدم برداشت...
شهر من، چه سود که سراسر سپید بپوشی، روزهای سپیدت در تو نمی شود قدم از قدم برداشت...
پاییز که بگذرد باز خون به زیر پوستم جاری می شود! پاییز که بگذرد دلم آنفدر بهانه گرفته و نه شنیده که رام شده! پاییز که بگذرد، وااای...
پاییز که بگذرد زمستان سردی در پیش است.. پاییز بگذرد نبودنت همچون خرمالو بر درخت، عریان می شود و دمار از روزگارم در میآورد...