ما زن ها گاهی برای ساده ترین نیازهای روزمره مان نیاز به درد دل و غرغر داریم، شاید دردی دوا نشود، ولی خب شاید کمی دلمان سبک شود..
امروز
از ان روزها بود که فقط برای دو دقیقه احتیاج به یک گوش شنوا داشتم، یک آن
هرچه سرچ کردم هیچ کس آنقدر با من صمیمی و تو دلی نبود که آن لحظه به او
رجوع کنم... هر چه گشتم هیچ کس نبود... فقط دو دقیقه نیاز داشتم کسی مرا
بشنود و دلداری ام دهد... دو دقیقه... آدم ها زیادند ولی آن موضوع آنقدر دم
دستی و شاید از نظر دیگران مضحک بود که برای بیانش صمیمیت بی حدی لازم
داشتم.. نبود، هیچ کس نبود، بغض لعنتی اش تا هنوز هم در چشم و دهان و گلو و
سینه ام جا مانده است... نبود ،در آن دو دقیقه ی لعنتی هیچکس نبود.
+هر کس به طریقی دل ما می شکند.