برف و متمم
آخه ما که خونه و کارمون هردو پایین شهر است.. تا دیشب برف درست و درمون ندیده بودیم که...........................
دیشب که از پنجره آویزون شده بودم تا برف روی سرم بریزه.... یک حس شدید لذت همه وجودم رو پر کرده بود..... مثه اینکه تا حالا برف ندیده باشم.
یه توضیح کوچیک درباره پست پیشین:
1 بطور یقین که من از هر مردی که این صفت های گاهن کوچک رو داشته باشه بیزار نیستم.. بلکه از صفت هاشون بیزارم. وگرنه همونطور که گفتم حتی نزدیک ترین مرد ها به من هم بعضی از این صفات رو دارند.
2 این صفات چند دسته اند؛ اونها که قابل اغماض و چشم پوشی اند و حل شدنی. مثل مدل مو و عادات پوششی.
اونها که بسیار زشت و وحشتناکند ولی چونکه من دقیقا در دنیای بیرونی دیده ام ، لازم دیدم که بنویسم.مثل طلاق زنی برای سفارش ران مرغ.
صفاتی که داشتنشون برای من ایده ال محسوب میشه ول اینکه کسی حائز اون صفت نباشه مطمئنن باعث انزجار من نیست. مثل سوال سخت های جدول.
چندتایی ازین صفت ها جا مونده که بطور متمم درادامه ی همون پستاضافه کردم.
3 اگر به کسی برخورد مهم نیست، چون من مخاطب خاص نداشتم و هر چی دلم بخواد تو وبلاگم می نویسم.
کسانی که به جای نقد این صفات به نقد روحیه ی من پرداختند واقعن که..........
4 من خودم فکر میکنم این مطالب می تونه یه راهنما یا تلنگر باشه برای بعضی عادات بد روزمره ی آقایون.
5 بسیار استقبال می کنم اگر کسی هم پیدا شود و چنین نکاتی رو درباره زنها بنویسد.(به شرطی که فقط به ابتذال نپردازد چون توضیح واضحات خواهد بود.)
بگذریم......
برف تا وقتی برفه، دوست داشتنی و مهربونه.. وقتی آب میشه و دیگهبرفنیست آزار دهندست.