قمار باز
موهایم را شانه میزنم ..از راست فرق باز میکنم و روی چشم چپم می ریزم، اتو موی مشکی_ سرخابی ام را روشن و درجه اش را تا سه زیاد میکنم، سراغ قابلمه میروم که دانه های سفید برنج در آن عشق بازی میکنند، آبکش استیل آماده است. لاک هایم هنوز خشک نشده ،دسته های قابلمه را با احتیاط میگیرم، همیشه از بخار آب جوش میترسم،اینبار هم به خیر میگذرد، نان لواش را کف قابلمه پهن میکنم.. برنج، آب و روغن و دم کنی..
موهایم را دسته میکنم و اتوی داغ را زیر و رویش میکشم، بخار از موهایم بلند میشود،موهایم را بطرف صورتم حالت میدهم. شعله پخش کن را زیر قابله می گذارم ،زعفران هم دم کشیده.
ماتیک قرمز را میبندم و ادوکلن هالوین خنک و مخصوص عصرهای تابستانی ام را زیر گوش ها و روی مچ دستم اسپری میکنم ، به جای دمپایی آشپزخانه، رو فرشی لا انگشتی مخمل مشکی را میپوشم و میروم روی کاناپه مینشینم ، قمارباز را دستم میگیرم وبه میز چیده شده برای دو نفر که با شمع های بلند سفید تزیین شده، زل میزنم.