یاد کن مرا همچون خورشید تابان
سالروز تولد هم یه چیزی ست مثل دور از جون ِ همه ، از دست دادن عزیز... ازین لحاظ که همش منتظری ببینی چه کسانی یادت می کنند و چه کسانی نه. البته وبلاگ داشتن کمی مزه اش رو از بین برده ،یعنی اگه یه نفر یادش باشه کافیه تا بقیه رو هم خبر کنه، همچنین جاهایی مثل فیس بوک و کلوب که یقین دارم خیلی از دوستان دنیای واقعی ام رو این نرم افزارهای اجتماعی خبر دار کرده اند.
البته نمیشه این موضوع رو جزو بدی های این فضاها شمرد، چه بسا گرفتاری های روزمره همه مان را از هم غافل کرده و شاید اینها حتی به نوعی نعمت هم باشند... ولی خب نمی گذارند آدم سره را از ناسره تشخیص دهد..
دوستانِ خوبم تلفنی، پیامکی، وبلاگی، فیسبوکی، کلوبی ،ایمیلی ، فیس تو فیس و از روش های دیگر بهم تبریک گفتند که تشکر می کنم:
ستاره ، سمانه ، عاطفه جعفری ، بهروز، مرجان، عیسی پیران ، بهی ، قاصدک ، پسر بهشتی ، تیراژه ، فرهاد حسنی الهام عطایی ، حنا، رزیتا حریری ، حمید حمیدی، رامین فرید، سعید، هیوای عزیز از اسپانیا، افشین محمودی ، حمید عباسی ، بماند که کیم ، کیارش ، لیلا ، امیر، مریم ، پدیکس، بی هویت ، سمیرا زمانی، ساناز نقی زاده .حمید امیر ذهنی ،مریم سعید پور، میلاد بهشتی ، الهام ، نسرین شکرانه ، فرشید ، نازگل، پندار پارسا ، احسان لیوانی ، رستاک ، مستوره ، آریا دخت ، بانوی اجاره ای،یه دختر، بابابرقی، کوشالشاهی ، ترامونتانا، نوید، آترا،1ن،،پیام،زویا، آمیرزا ببو ،سامان فرهنگی، گلاله شهاب پور، سالمی، نسترن الفت مهر،رضا و ... (هرچه ذهنم یاری کرد نوشتم).
ما بلندترین تاریکی ها مثل شب یلدا رو به هم تبریک می گوییم و از کنار بلندترین روشنائی ها به راحتی می گذریم ، روشنائی روزهای عمرتان بلند باد همچون اولین روز تابستان..