در بستر من
جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۵:۱۳ ب.ظ
و
همبستر من
خیال مردی ست
که هنوز دوست دارد مرا
مردی
که خیال باکره ام را به تعالی رساند از تحجر تنهایی ام
یک مرد که نیروی ماورای حضورش
مرا آبستن لبخند های گاه و بیگاه کردست..
آری اینک من آبستنم
و فارغ نخواهم شد ازین بار
مگر به کودکی خیالی با لبخندی تراشیده...
تا هر کس کودک خیال ام را دید، زمزمه سازد:
اصل با سند برابر است.
پ.ن: فردا شروع دوباره جریان زندگیست.. من دلم می خواهد زندگی ام زنده باشد.
پ.ن:هوا پس و پیش می شود(من در دانه های ریز حرف)
پ.ن:تا نیمه چرا ای دوست؟ لاجرعه مرا سرکش، من فلسفه ای دارم... (زمزمه ی این روزهایم..)
پ.ن:می ترسم،می ترسم روزی برسد که کسی تورا برای خودت دوست نداشته باشد و کسی مـــرا....
۹۲/۰۱/۱۶