در افق دیدم
شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ
تن ـت آفتاب ِ سوزان بود
داغ ـش به دلم مانده..
+ کاش می توانستیم، تب و درد ِ کسی را که دوست داریم به جان خود بکشیم..
++ دلم یک کلبه می خواهد، در میان جنگل. که در گرمای تو از سرمای درختان در امان باشم. دلم یک کلبه می خواهد با تو.
+خانم یا عاقایی که خصوصی میذاری، آدرس نمی ذاری... سلامن علیکم. استفاده از مطالب این وبلاگ فقط و فقط با ارجاع و لینک به مطلب اصلی مجاز می باشد.
اینجوری:من از این مرد بیزارم.. از وبلاگِ"هزوارش خلقت"
و این:عطر سیب و :"کردن" ممنوع و حتا این:عاقل تا پی پل می گشت، دیوانه پا برهنه از آب گذشت
۹۲/۰۷/۲۷