دنیا، دنیای شیرین شیرینی ها و شیرینی دادن هاست، تولدمان شیرینی دارد، دندان درآوردنمان شیرینی دارد، مدرسه رفتنمان شیرینی دارد، کلاس اول تمام شد شیرینی، به سن تکلیف می رسیم شیرینی، ابتدایی تمام شیرینی، راهنمایی تمام شیرینی، بلوغ شیرینی، دیپلم شیرینی، دانشگاه شروع وتمام شیرینی، سربازی شیرینی، ناخن کاشتی شیرینی، گواهینامه شیرینی، ماشین خریدی شیرینی، خونه شیرینی، گوشی شیرینی، موهاتو کوتاه کردی شیرینی، نامزد کردی شیرینی، عروسی شیرینی، سالگرد شیرینی، بچه دار شدی شیرینی، بچه ات دندان درآورد شیرینی دارد، مدرسه رفت شیرینی دارد، کلاس اولش تمام شد شیرینی، به سن تکلیف می رسد شیرینی، ابتدایی تمام شیرینی، راهنمایی تمام شیرینی، دیپلم شیرینی، دانشگاه شروع وتمام شیرینی، سربازی شیرینی، گواهینامه شیرینی، ماشین خرید شیرینی، خانه بخرد شیرینی، نامزد کرد شیرینی، عروسی کند شیرینی، سالگرد عروسی اش شیرینی، بچه دار شود شیرینی...
وقت مردنمون هم ازمون شیرینی می خوان... حالا به یه شکل متفاوت.
دلم میخواست در عصرِ دیگری دوستَت میداشتَم !
در عصری مهربانتَر و شاعرانهتَر !
عصری که عطرِ کتابْ ،
عطرِ یاسْ و عطرِ آزادی را بیشتر حِس میکرد !
دلم میخواست تو را
در عصرِ شمع دوست میداشتم !
در عصرِ هیزم و بادبزنهای اسپانیایی
و نامههای نوشته شُده با پَر
و پیراهنهای تافتهی رنگارَنگ !
نه در عصرِ دیسکو ،
ماشینهای فِراری و شلوارهای جینْ !
دِلَم میخواست تو را در عصرِ دیگری میدیدم !
عصری که در آن
گنجشکان ، پلیکانها و پریانِ دریایی حاکم بودند !
عصری که از آنِ نقاشان بود ،
از آنِ موسیقیدانها ،
عاشقان ،
شاعران ،
کودکان
و دیوانگان !
دلم میخواست تو با من بودی
در عصری که بَر گُلُ شعرُ بوریا وُ زن سِتَم نبود !
ولی افسوس !
ما دیر رسیدیم !
ما گُلِ عشقْ را جستجو میکنیم ،
در عصری که با عشقْ بیگانه است !
نزار قبانی / از کتاب: "تمام کودکان جهان شاعرند" /ترجمه: یغما گلرویی
*تقدیم به تمامی کسانی که در عصر اتم و رایانه هم می توانند دیگری را دوست داشته باشند.
حس نوشتنمان نیست... شما اگر حس خواندنتان هست، پست های بالا را دوباره بخوانید.
+تنهایم
از آن زمان که شیدایی خجسته ام از من ربوده شد