حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

کشور و IP تاریخ/ساعت امکانات
  آی پی تو 94/5/13 08:45  
لینک دهنده: blogfa.com
ورود به: dolfin222.blogfa.com/
1024x768

 


الی ماح
۱۳ مرداد ۹۴ ، ۰۴:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هر از چندوقتی که راضی می شوم درد های زیر پوستی و روی پوستی شدیدی رو تحمل کنم و همش زیر لب بگم: بکش و خوشگلم کن... و بنشینم زیر دستان زنانی از هر دست؛ چاق و لاغر، شیک و پیک و قدیمی...

ترجیح می دهم برای درد کشیدن بروم و بنشینم زیر دستان یک زنی که نمی شناسمش، زنی که نمی دانم در زندگی اش چه دردهایی دارد، چه دردهایی کشیده و چه غصه هایی دارد و چه دلشوره هایی که داشته. اینطوری درد ِ جانم را ربط می دهم به نخ و کرک صورت و این ها، ولی اگر بشناسمش و بدانم مردی، امید دیدن فرزندش را از او گرفته، یا بدانم دوهزارتومان-دوهزارتومان میگذارد روی هم تا اجاره خانه شان شود، یا حتی خوشحالی عجیبش از موفقیت در ازدواج دوم، اگر اینها را بدانم درِد جانم بیشتر و بیشتر میشود....

بهتر است هربار بچرخم در کوچه ها، در سالن ها، در اتاق ها و آدم های جدیدی را پیدا کنم و آرزو کنم که وقتی زور هر دو دستش به جان پوست من افتاده، سر درددل باز نکند و فقط زبانش را به پرسیدن چند سوال از زندگی همکار قدیمی و آخی طفلکی گفتن بچرخاند  و کمی از رنگ موی آن یکی تعریف کند و بس.


دو حرفی است، « من و تو»، سئوال هشت عمودی
نگو که : « ما»ست جوابش ،تو هیچ وقت نبودی

دوازده ،افقی ،«رنگ چشم ؟» من بنویسم -
-سیاه؟ سبز؟چه رنگی ست پشت عینک دودی؟

چه خالی اند ببین خانه های کوچک جدول !
درست مثل همانروزها که خانه نبودی

چه پنج حرفی سختی نوشته: «حس زنانه»؟
و من به یاد تو شاید ، نوشته ام که– حسودی

هنوز در دل من مانده طعم غریبی
و روی صورت تو جای دست ! جای کبودی!

دو حرفی است، « من و تو»، سئوال هشت عمودی
نگو که: « ما»ست جوابش ،تو هیچ وقت نبودی!

الی ماح
۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۱۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر