حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

بالا می آورم وقتی می بایست حرفی برای گفتن داشته باشم و سوژه ای برای نوشتن که؛ نیست... و زمانی باید سکوت کنم که حس پست قبلی هنوز در من جاریست و می خواهم حالا حالاها سردر وبلاگم باشد ولی بغضی در گلویم می نشیند که شاید فقط با همین  نوشتن خالی شود... 

بغض در گلو... شاید از دلگیری حال و هوای همین روزهاست و کسری زندگی ام، شاید هم نه.. ولی دلم عجیب تنگ است و این روزها حتی صدای آواز خدا هم بداهنگ است و من.. من بعضی روزها می خواهم بروم یک جای بلند بایستم و دست هایم را باز کنم.. خودم را مصلوب تصور کنم، سرم گیج برود و تمام.

آلارم

الی ماح
۱۳ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بعضی دوستی ها مثل گوجه سبز می مونند،وقتی شروع می شوند آدم ذوق زده می شود.. بعد که چنتاشو پشت سرهم می خوری، دندونات گس میشه و یواش یواش دل درد می گیری و آخر سر هم سردیت میشه...

بعضی دوستی ها مثل گوجه سبز می مونند، شروع خوب و هیجان انگیزی دارند ولی در ادامه...

الی ماح
۳۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دل من گرفته زینجا، هوس سفر نداری؟

گون از نسیم پرسید...

کوله ات را برداری، کفش های کتانی ات را به پا کنی، بروی بایستی سر جاده و یک چیپس مزمز دستت بگیری. شاهزاده که با مادیانش ترمز گرفت، تَرکش بنشینی و دل بسپاری به رفتن...

و به قول سهراب:

«جاده یعنی غربت. باد،آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک، و رسیدن، و حیاط.»

یعنی غربت

و باز سهراب سپهری:

دلم گرفته،

دلم عجیب گرفته است.

و هیچ چیز،

نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،

 نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،

نه، هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف

نمی رهاند.

و فکر می کنم

که اینترنم موزون حزنتا به ابد

شنیده خواهد شد.

الی ماح
۲۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امسال اما... نقدینگی ام و بن های کتاب هدیه گرفته شده ام را برنمی دارم که راه بیافتم در مترو و خیابان بهشتی و مصلای تهران، که پایم تاول بزند و تشنگی و آفتاب سوختگی ام سه روز بعدتر درمان شود و از کت و کول بیافتم از بس کیسه های سنگین مملو از کاغذ را با خود اینطرف و آنطرف بکشم...

که چی؟ که جو روشنفکری مرا در بر گرفته و اگر هوای مملو از ذرات کاغذ را تنفس نکنم یک پای زندگی ام لنگ باشد و آی فلان کتاب خارجکی را بخواهم با تخفیف و شانس پیدا کنم که دیگر تا سال بعد همچین شانسی نخواهم داشت....

نه، امسال نمی خواهم خودم را قاطی کنم با مردم کتاب نخوان و جو گیر شهر، که روز روزش یک صفحه را تا انتها نمی خوانند...

پ.ن:قرار ما در طول سال در کتابفروشی های شهر..

الی ماح
۱۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

هر صبح تا کمر از پنجره آویزان می شوم و چنارهای پیر خیابانی را سلام می دهم، نگاهی به چپ و راست می اندازم و آدم های پیاده را می شمارم که خود نماد مستقیمی از زمان هستند...

چشم می گردانم میان شاخه ها و زیر لب صدا میزنم: های سیاه سوخته، کجایی! بیا.. بیا که صبح های بهاری ام بی تو و بدون صدای قارقارت چیزی کم دارد.

صدایت راکه بشنوم گویی شیرعسل در جانم ریزانده می شود. انرژی از رستنگاه موهایم رسوخ می کند و در جاری رگ هایم می چرخد.

چه کسی بود که بیهوده می گفت ؛ تو بدیمنی!

الی ماح
۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
سرانجام عشق اتفاق افتاد

قلب ملب

و ما به بهشت خدا وارد شدیم

لغزان زیر پوست آب

چونان ماهی

دردانه های قیمتی دریا را دیدیم

و ماتمان برد

"نزار قبانی"

الی ماح
۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

با سلام بر شما دوستان و مخاطبان گرامی.... به این میگن برنده که لحظه ی شعف انگیزش رو برامون ثبت هم کردند.....

ضمن سپاس فراوان از "نگاه " مهربانم که من شاهد تلاش های زیادش بودم ولی خب ای پی اش 55.553 امین بود....

"ماه بانو"ی عزیزم از وبلاگراح و ماه...برنده شده ، خودشم والا عکس بالا رو ثبت کرده...در اولین فرصت هدیه ای به رسم یادگاری تقدیم خواهد شد.

الی ماح
۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۴:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
امان از روزی که خو بگیریم با آن حضوری که حقیقی نیست... فرق است بین حقیقت و واقعیت...

چنتا دوسم دای؟ :دی

 

+شهر توت های سپید

الی ماح
۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۶:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
آرام که می شویم.. هیچ طوفانی از جنس باد و خاک و آب و آتش نمی لرزاند ما را... ضرورتی ندارد ریشه مان را محکم تر در خاک فرو کنیم... کافیست گاهی به سازهای زندگی برقصیم..

آرامش

پ.ن: گاهی دلمان یه جای دنج دارد و تکیه می دهد به دلی...

الی ماح
۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۵:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

جایی خوانده بودم..اغلب تمام تلاش ما برای بدست آوردن یک رابطه تنها باعث می شود زندانبان قلبی باشیم که دوستش داریم...

براستی که تنظیم هر رابطه ای (نه تنها عشق و عاشقی) طوری که آزادی ها و حدود فردی درست رعایت شوند و تفاوت آنها را خوب بفهمیم بسیار سخت است.. نه اینکه شدنی نباشد نه... ولی سخت است.

پرنده ام غصه نخور

قفس جای بدی نیست

اینجا

برای نگهداری توست از چنگال عقاب ها..

 

الی ماح
۰۴ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر