حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

لبخند های "جوون"

چهارشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۹:۲۱ ق.ظ


از یک هفته قبل وقت گرفته بودم، از همون روز  به هیچی دست نزدم.٥شنبه ساعت 2:30 درب بزرگ رو که بخاطر نصب آیینه ها سنگین هم شده باز میکنم و داخل میشم.

مانتو و روسری ام رو میدم دست مریم جوون تا برام آویزونشون کنه، می پیچم به راست؛ چنتا صندلی ، چنتا خانم یونیفرم پوشیده و چنتا کله...مریم جون درباره ی عروس دیروزی و ماشین عروس 300میلیونی و داماد پولدارش برای ثریا جوون تعریف می کنه و من گوش میدم.

مهدیه جوون که بنظرم کمی لاغرتر شده و مثل همیشه موهاش را با یک کلیپس بزرگ پشت سرش بسته بهم لبخند می زنه، سرمو روی سرشویی میذارم تا آروم موهامو ماساژ بده و بشوره.. میشینم روی صندلی بزرگ ،پیشبند مخصوص سال 90 رو دور گردنم می بنده، حوله یکبار مصرف رو باز می کنه و تو آیینه * نگاهم می کنه، سلیقه ی خودته،یکم خردش کن ،خیلی کوتاه نشه.. مهدیه جون از خاصیت های رنگ و مش نسبت به دکلره کامل برای ماری جوون توضیح میده و منم گوش می کنم. بعد از 17-18دقیقه تقریبا کله ام سبک شده، حالا با برس بزرگ گرد و سشوار داغ موهامو خشک می کنه و یکی از مدلایی که میشه شونه شان کرد رو نشونم میده.

از قیافه ی جدیدم خوشم میاد.

میرم سمت چپ، برای اصلاح صورت و ابرو وقت می گیرم و می شینم جلوی میز کوچکی که کرشمه جوون پشتش لبخند میزنه؛ لنز جدید کرشمه جون دقیقا همرنگ موهاشه، دستمو توی دستش می گیره و شروع می کنه به سوهان کشیدن و سابیدن و ...

کرشمه جوون درباره ی مهمونی دیشب و مدل لباس ها و اینکه کدوم پسر بود و کدوم نبود با آرزو جوون حرف میزنه و من گوش میدم.

یکم دردم میاد ولی می ارزه ، بعد از چشم ها ، دست ها مهمترین عضوند که در برقراری ارتباط مهم اند.

میگه لاک هم می خواهی؟ به طرح ها و شیشه های رنگی نگاه می کنم... سیر تماشا می کنم ، نه فقط تقویت کننده...

نوبت بند انداختن میشه... جمله همیشگی توی سرم می چرخه و یواش بر زبون میارمشون: اگه اینهمه مو نعمت بود خدا به ما نمی داد.... برای اینکه می دونم چقدر درد داره استرس عجیبی به دلم می ریزه... ناهید جوون در حالی که لبخند می زنه: مبارکه. ناهید جون از آخرین خاستگارم و دوست پسرم میپرسه و زود شروع می کنه از دوست پسرش میگه که اومده خاستگاریش و من گوش میدم. میفهمم برای مراسم خاستگاری اون نگینو روی دندوناش کاشته..

تو آیینه نگاه می کنم، همه ی صورتم برافروخته است، بعضی ها میگن بندانداختن برای جریان خون خوبه چون پوست رو ماساژ میده ، بعضی ها می گن باعث افتادگی و پیری زودرس پوست میشه، در هر صورت تقریبا بهترین راهه.

پوران جوون با موهای صاف و بلندش که مثل همیشه دم اسبی بسته ،با لبخند صدام میزنه: الی، نوبتت شد بیا.. خب مثل همیشه تا جاییکه میشه پهن.. کمی سکوت، صورت عینک دار و عینک کوچک با فریم مشکی عقب و جلو میاد و کمی درد و کمی دلشوره.. میشه این دفعه یکم قدش رو کوتاهتر کنی؟ نه بنظرم این بهترین حالت برای صورت شماست. و شروع می کنه درباره ی آرایشگر قبلی که من پیشش می رفتم و ابروهامو خراب کرده بود حرف می زنه و من گوش میدم.

*سالن های زیبایی این روزها مملو از "جوون" هایی هستند که لبخند می زنند، وقت ِ کوتاهی که باشد مارلبروی قرمزشان را روشن می کنند و درباره ی بدترین موجودات دنیا یعنی"پسرها" حرف می زنند. بحث های خاله زنکی تمامی ندارد .همگی خودشان را برای یک نرینه زیباتر میکنند ولی زن های مستقل و امروزی هستند که آنجلینا جولی هم به پایشان نمی رسد.

*سالن های زیبایی این روزها پر است از آیینه های بزرگ و کوچک که می توانی خودت را از هر زاویه ای بر انداز کنی، امان از کسانی که تمام عمرشان جلوی آیینه هستند ولی یکبار هم خودشان را نمی بینند و مدام چشم میگذارند تا کسی کمی اشتباه کند.

ساعت 8:13دقیقه ی شب شده، چهل و سه هزار تومان روی میز می گذارم و رسید می گیرم و درب آیینه دار را  به زحمت پشت سرم می بندم.


۹۰/۰۲/۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
الی ماح

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی