حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

۱۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۲ ثبت شده است

با این ریاضیِ ضعیفم،

بگذار تا ابد؛ روی تو حساب کنم

بی چرتکه.. بی قلم و کاغذ.

+ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟ گفتم ای خواجه عاقل هنری بهتری از این!

الی ماح
۳۱ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این هدیه ی دوست مهربونم:ساراست

الی ماح
۲۷ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
همین دیروز پریروزا بود

آب از سرم گذشت

نمردم

من ماهی شدم..

من..

ماهی آزاد ِ رودخانه ی وحشی ِ با ِ تو بودنم

من به سویی می روم که آب ها نمی روند../

+بدون آبشش حتا..

++خوانش نمایید:هم پیآله

+ خوانش نمایید:هجرت

+خدمت به پدران و مادران سالمند افتخار ماست


++با احترام برای"گروس عبدلملکیان"

الی ماح
۲۶ فروردين ۹۲ ، ۰۴:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
از وقتی که دچار شدم

می گردم دور شهر

و تمامی کلیسا ها را دق الباب می کنم

هیچ ردا پوشی به اعتراف من گوش نمی سپارد

کسی نمی خواهد باور کند؛

من "دچار" شده ام.

+ عشق مانند هواست، همه جا جریان دارد، تو نفس هایت را قدری جانانه بکش..

++دچار یعنی
عاشق.
و فکر کن که چه تنهاست
اگر ماهی کوچک ، دچار آبی بیکران شود.

الی ماح
۲۱ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
+++++ گوش کنید...سحر(عــــــــــالی)

++++ گوش کنید ...سلام؛فریدون آسرایی و محمد علیزاده(صدای هردوشون غذای روح)

++ گوش کنید... ایول ؛شهرام شب پره(برای شادی تمام ارواحمان)



الی ماح
۲۱ فروردين ۹۲ ، ۰۶:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بی تاب بودم بدانم نگاهِ خالق خانه مادربزرگ ِ کودکی من به کدام رنگ است، دل در سینه ام نبود بدانم پروراننده ی کپل و نارنجی چگونه زنی ست، ..

دیروز عصر بطور اتفاقی، از دفتر"مرضیه برومند" سر درآوردم..

نشستم روبرویش و او یک ساعت تمام گفت و گفت و گفت... او مهربان بود، کسی که بدجنس ترین شخصیت داستانهایش مخمل دوست داشتنی بوده چطور می توانست مهربان نباشد..

او دغدغه داشت، دغدغه ی یک خرس کشته شده و یک درخت خشکیده تـــــــا دغدغه ی کودکی تمام بچه های ایران زمین، او بزرگ است، محترم است، استاد است و دوست داشتنی، او جنس خود بودن و کودک درون را خوب می شناسد.. او قابل ستایش است، او برومندِ عرصه ی هنر هفتم است.

مخاطب را می شناسد، تلویزیون را درک می کند و قدر می داند، هم دل پر دارد و هم روحی حساس، ولی تمام شکستن ها او را از تلاش و خواستن و دویدن های بی توقف باز نمی دارد، او نخواهد نشست، او بزودی شهر موش های 2را کلید خواهد زد.

تمام ساعت های خوبی که همه ما در حیاط خانه ی مادربزرگ و در پی قایم شدن های زیزیزیگولو داشتیم ، تمام لبخند ها و ترس های کودکانه مان، تمام دلبستگی هایمان به آن قاب جادو در روزهای جنگ و بمباران.... ...

آرزو می کنم عمر ِ همچون صنوبرش آنقدر بلند باشد که فرزندان ما هم ، کمی از آن ساعت های خوب را نصیب خود کنند.

+این ملاقات به بهانه ی پخش نوروزی ِ داستان افسانه های ایرانی"آب پریا"بود.(سایت رسمی آب پریااینجا)

++از دیگر بازیگران این مجموعه امیرحسین صدیق و هنگامه مفید هم به اصرار با ما ملاقات کردند.

الی ماح
۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
و

همبستر من

خیال مردی ست

که هنوز دوست دارد مرا

مردی

که خیال باکره ام را به تعالی رساند از تحجر تنهایی ام

یک مرد که نیروی ماورای حضورش

مرا آبستن لبخند های گاه و بیگاه کردست..

آری اینک من آبستنم

و فارغ نخواهم شد ازین بار

مگر به کودکی خیالی با لبخندی تراشیده...

تا هر کس کودک خیال ام را دید، زمزمه سازد:

اصل با سند برابر است.


پ.ن: فردا شروع دوباره جریان زندگیست.. من دلم می خواهد زندگی ام زنده باشد.

پ.ن:هوا پس و پیش می شود(من در دانه های ریز حرف)

پ.ن:تا نیمه چرا ای دوست؟ لاجرعه مرا سرکش، من فلسفه ای دارم... (زمزمه ی این روزهایم..)

پ.ن:می ترسم،می ترسم روزی برسد که کسی تورا برای خودت دوست نداشته باشد و کسی مـــرا....


الی ماح
۱۶ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟*
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.

تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا؟





تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟



من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!

چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!

مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!

کدام نشاط دویده است از تو در تن من؟

که ذره های وجودم تو را که می بینند،

به رقص می آیند،

سرود میخوانند!

چه آرزوی محالی است زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو:

به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!

به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!

بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!

ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟

ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند

هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.

که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!

تو آرزوی بلندی و، دست من کوتاه

تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.

همه وجود تو مهر است و جان من محروم

چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

"فریدون مشیری"


می گویند ما "شبیه نیستیم"،می گویند قلب یک تکه گوشت ِ گرم است ولی من هر روز در تو"مقلوب تر"ـم، شاید اینجا شهر"بی لیلی، بی مجنون"باشد،شاید ؛ اما من همچون"گلدانم"آبستنِ توام، یکسالی می شود دیگر"کابوس"نمی بینم، یک سالی می شود از تمام شهرفقط لحظه ای با تو بودنمرا بس است..

الی ماح
۱۴ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم

"حسین پناهی"(به تاکید یکی از دوستان این شعر از اکبر اکسیر هست ، چک نکردم هنوز فقط گفتم ذکر کنم)


انگار در چشم هایم تخم فلفل کاشته اند.

+برای من دعا کنید.. برای حال نچسب امشبم....

الی ماح
۰۹ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
از شامِ دیشب

یک پرس شعر مانده است

که آنرا با تو صرف خواهم کرد

ای دوم شخص مفرد ِ دلم..

سال نو بر همه شما نیک اندیشان( و به دوم شخص مفردتان حتا )، گوارا باد.

الی ماح
۰۴ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر