حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

من هزوارش خلقت هستم، مرا نوشتند الهام... اما هرگز خوانده نشدم

حرف هایی که به سختی کلمه می شوند

پروردگارا، امروز که به زمین سر زدی کاسه نیاز مرا هم پر کن
دست خالیم را ببین
پروردگارم شاید باور نکنی...
آن روز ها که نبودی ، شایدم بودی و مسافر آسمان بودی
آن روزها من عاشق شدم
حالا که بازآمدی..
باید از عشق فارغ شوم؟
پروردگارم مرا بگذار، بگذار عاشق بمانم....


(آنقدر دعایت می کنم تا برآورده شوی.)
: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین..

بایگانی
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در دی ۱۳۸۹ ثبت شده است

منسوخ باد
بی تو
ننگ و عشق و ضیافت
رو به رویم بنشین
...
رو به رویم بنشین
اگر چه مرا جسارت نیست...

"رویا زرین"

+شعر وبلاگم
الی ماح
۳۰ دی ۸۹ ، ۱۸:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
اینجا تهران است و با 200 تا تک تومانی می توانی از راه آهن تا تجریش بروی و هم زیارت کنی و هم از حراج تندیس و قائم استفاده کنی... و یا با 250 تومان از قیطریه تا بهشت زهرا...

اینجا تهران است و شب قبل از برف ، تمام خیابان ها و معابر را شن و ماسه و نمک پاش می کنند.

اینجا تهران است و من دیروز درحالیکه سوار تاکسی بودم و از طرف چارراه لشگر به سمت میدان حر می رفتم توانستم تندیس اون آقاهه که هر روز اژدها رو میکشه و برج میلاد ، هر دو رو بطور واضح در بک گراند شفافی از کوه های البرز ببینم.

اینجا تهران است و برادر زاده ی 18 ساله ی من از بو و طعم دود سیگار و قلیان دچار تهوع می شود.

اینجا تهران است و من امروز بدون ذره ای میک آپ سر کار آمده ام.

اینجا تهران است و من ساعت 8 بیدار می شوم و ساعت 9 پشت میزم نشسته ام.

اینجا تهران است و اغلب راننده های تاکسی هنوز کرایه هایشان را گران نکرده اند.

اینجا تهران است و برای اسکی و فوتبال و پینت بال و موج سواری و بیلیارد و دوچرخه سواری و صخره نوردی و ... امکان فراهم است.

اینجا تهران است و ما علاوه بر برج آزادی ، برج میلاد و پل جوادیه را هم داریم.

اینجا تهران است و هر کس دلش میخواهد پارتی می کند و هر کس دلش می خواهد هیئت می رود.

اینجا تهران است و برگزاری کنسرت های موسیقی ممنوع نیست.

اینجا تهران است و با یک اس ام اس 9 تومانی دل دوستی شاد می شود.

اینجا تهران است و نان و میوه و گوشت و شیر و تقریبا همه چیز در دسترس ما هست، برق و آب هم قطع نمی شود.

اینجا تهران است و دیگر کودکانمان به شیشه قطار های گذری سنگ نمی زنند.

اینجا تهران است و خیلی چیزهای زیادی برای خوشحالی ما وجود دارد به شرطی که تمام آنها را در لحظه دریابیم....

هستند کسانی که فقط در حال نق زدن هستند و ایراد گرفتن.

اینجا تهران است و بدی ها و مشکلات آن را را انکار نمی کنم ولی بیایید شاد زیستن رو هم تجربه کنیم.

اینجا تهران است و ما تمام  بدی های آنرا در تمام این سال ها تحمل کرده ایم ، چرا یک لحظه از خوبی های آن لدت نبریم.... بهانه های زیادی برای لبخند زدن هست.


پ.ن: لطفا کسی نیاد بگه: اینو نداریم ،اون گرونه، این کمه ، اون سخته.......موج منفی نفرستید.

پ.ن2:کارنامهاحمد شاه قاجار.

الی ماح
۲۹ دی ۸۹ ، ۰۶:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

آخه ما که خونه و کارمون هردو پایین شهر است..  تا دیشب برف درست و درمون ندیده بودیم که...........................

دیشب که از پنجره آویزون شده بودم تا برف روی سرم بریزه.... یک حس شدید لذت همه وجودم رو پر کرده بود..... مثه اینکه تا حالا برف ندیده باشم.

یه توضیح کوچیک درباره پست پیشین:

1 بطور یقین که من از هر مردی که این صفت های گاهن کوچک رو داشته باشه بیزار نیستم.. بلکه از صفت هاشون بیزارم. وگرنه همونطور که گفتم حتی نزدیک ترین مرد ها به من هم بعضی از این صفات رو دارند.

2 این صفات چند دسته اند؛ اونها که قابل اغماض و چشم پوشی اند و حل شدنی. مثل مدل مو و عادات پوششی.

اونها که بسیار زشت و وحشتناکند ولی چونکه من دقیقا در دنیای بیرونی دیده ام ، لازم دیدم که بنویسم.مثل طلاق زنی برای سفارش ران مرغ.

صفاتی که داشتنشون برای من ایده ال محسوب میشه ول اینکه کسی حائز اون صفت نباشه مطمئنن باعث انزجار من نیست. مثل سوال سخت های جدول.

چندتایی ازین صفت ها جا مونده که بطور متمم درادامه ی همون پستاضافه کردم.

3 اگر به کسی برخورد مهم نیست، چون من مخاطب خاص نداشتم و هر چی دلم بخواد تو وبلاگم می نویسم.

کسانی که به جای نقد این صفات به نقد روحیه ی من پرداختند واقعن که..........

4 من خودم فکر میکنم این مطالب می تونه یه راهنما یا تلنگر باشه برای بعضی عادات بد روزمره ی آقایون.

5 بسیار استقبال می کنم اگر کسی هم پیدا شود و چنین نکاتی رو درباره زنها بنویسد.(به شرطی که فقط به ابتذال نپردازد چون توضیح واضحات خواهد بود.)


بگذریم......


برف تا وقتی برفه، دوست داشتنی و مهربونه.. وقتی آب میشه و دیگهبرفنیست آزار دهندست.

برفآشتی ست / گلوله اش نکن.                        +


الی ماح
۲۶ دی ۸۹ ، ۰۶:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
1 مردی که در اتوبوس و تاکسی رفتار نباید از خودش نشون میده و چشاش مثه قورباغه دنبال سوژه است.

2 مردی که تا یه راننده زن می بینه شروع می کنه به غرولند نمودن.

3 مردی که از کنارش رد میشی و می خای از بوی گندِ سیگارِ گندش بالا بیاری.

4 مردی که 2هفته یکبار به زحمت صورت لعنتی ش رو اصلاح می کنه.

5 مردی که عید به عید سلمونی میره.

6 مردی که به همسرش فقط اندازه خرج خونه پول میده نه بیشتر.

7 مردی که روی حقوق زنش حساب باز می کنه.

8 مردی که بیرون خونه موش و  توی خونه سگ هار تشریف داره.

9 مردی که زن و بچه مردم از نگاهش امون ندارن، به زنش میگه روسری تو بکش جلو.

10 مردی که تمام مسائل شخصی و خصوصی زندگیشو با همکاراش در میون می ذاره.

 11مردی که با همسرش وارد لباس زیر فروشی میشه تا پولو خودش حساب کنه و تخفیف بگیره.

12  مردی که بچه اشو بیشتر از مادر بچه دوس داره.

13 مردی که بچه 4ساله بغلشه و لحظه رد شدن از کنارم قربون صدقه چشای من میره.

 14 مردی که زن رو در همه چی شریک مرد میدونه کار خونه و بیرون و سیاست.. وقت خونه خریدن به اسم خودش می زنه که کارهای اداریش خدای نکرده زن رو اذیت نکنه...

15 مردی که تا زنش براش لباس نخره ،جونش در میاد برای خودش خرج کنه .

16 مردی که وقتی باهاش میری خرید نقش هویج رو داره و می گه سلیقه خودته، هر کدومو میخای بردار، همش قشنگه.

17 مردی که عرضه نداره برای خودش همدم پیدا کنه دست به دامن مادر و خاله  و زن همسایه و دختر عموی کبری خانم میشه.

18 مردی که میخاد بره خاستگاری سرِ خریدن گل خسیس بازی در میاره.

19 مردی که جوراب نازک می پوشه، موهای پاش دیده می شه.

20 مردی که سرش شوره داره و به خیالشم نیست که دست کم شامپوشو عوض کنه.

21 مردی که با دمپایی بره بیرون.

 22 مردی که بدون جوراب صندل پاش کنه.

23 مردی که پولاشو تو کیف پول نذاره ،بچپونه توی جیباش.

 24 مردی که یواشکی اس ام اس های همسرش رو بخونه.

25 مردی که کمر بند نبنده.

26 مردی که برای مهمونی رفتن  کتونی بپوشه.

27 مردی که دکمه های پیراهنش رو تا ناف باز بذاره.

 28 مردی که بیش از یک انگشتر دستش کنه.

29 مردی که ناخن هاش رو بلند کنه.

30 مردی که ابروهاشو نازک کنه.

31 مردی که با کت و شلوار کتونی بپوشه.

32 مردی که 40 دقیقه طول می کشه تا حاضر بشه از خونه در  بیاد.

33 مردی که برای تمیزی لباساش هر روز سر خانم خونه غر می زنه ولی از کثافت ماشینش حالت بهم میخوره.

34 مردی که هر مهمونی به مهمونی به زنش میگه خودتو می کشی باز من از تو خوش تیپ ترم.

35 مردی که هیچ وقت گل نمی خره.

36 مردی که وسایل خونه برای زنش کادو می گیره.

37 مردی که به همه زنهای دنیا(زمین) بگه: عزیزم.(اونم با عشوه)

38 مردی که با زیر پوش رکابی زباله ها رو تا سر کوچه می بره.

39 مردی که وقتی میگن بچه به مامانش کشیده بهش بر می خوره.

40 مردی که سر سفره عقد انگشت عسلی عروس رو محکم گاز می گیره.

41 مردی که موهای دماغشو کوتاه نمی کنه.

42 مردی که هر کوفتی جلوش می ذاری کوفت کنه (نیشخند) ایراد بگیره.

43 مردی که 15 روز آخر سال با زنش قهر می کنه تا در مراسم خانه تکانی کمکی نکرده باشه.

44 مردی که جونش در میاد با دلخوشی یه 5تومانی به زنش عیدی بده.

45 مردی که به لک روی لیوان حساس باشه.

46 مردی که در سفر غذا پختن و شستن ظرف ها رو گردن نگیره.

47 مردی که بعد از چهل سال زندگی یادش نمیره برادر خانمش شب عروسیشون 2 تا موز رو با هم خورده.

48 مردی که فیش حقوقیش رو تو جیبش نمی ذاره بلکه تو راه خونه پاره می کنه.

49 مردی که بدون مشورت مهمون دعوت می کنه خونه.

50 مردی که یه خط از اینایی که می نویسم رو جا بندازه و دقیق نخونه.

51 مردی که یه خط موبایل یواشکی از زنش هم داره.

52 مردی که زنش بره آرایشگاه 300 تومان خرج خودش کنه بیاد خونه ، جونش در بیاد بگه:چه خوشگل شدی.

53 مردی که برای زنش از گوشی موبایل خواهر خودش بخره.

54 مردی که تا زنش میمیره قبل از مراسم چله، یکی دیگه رو آورده باشه جاش.

55 مردی که برای ورثه اش دست کم خرج کفن و دفن خودش را به ارث نذاشته باشه.

56 مردی که وقتی می بینه نمکدون سر سفره نیست خودش پا نمیشه بره بیاره.

57 مردی که شکمش یه متر جلوتر از خودش باشه بگه مردِ و شکمش.

58 مردی که سوال سخت های آخر جدول که حل نمیشن رو بلد نباشه.

59 مردی که از 16سالگی تا 78 سالگی مدل موهاشو تغییر نمیده.

60 مردی که وقت تقسیم ارث پدری خودشو میزنه به خنگی میگه: مگه زنها هم ارث می برن؟

61 مردی که زنش رو بخاطر خوشگلی زیاد طلاق می ده.

62 مردی که بعد از طلاق دادن زنش درباره جهیزیه اش غر می زنه.

 63 مردی که میاد تو چت پیشنهاد بی شرمانه به آدم میده و میگه تقصیره زنشه.

64 مردی که موهاشو هر هفته با حنا هندی سیاه می کنه.

65 مردی که بعد از 40سال زندگی مشترک اولین خواستگار زنش رو که میبینه قاطی می کنه.

66 مردی که تو بچگی با دخترا هم بازی بوده.

67 مردی که سربازی نرفته باشه.

68 مردی که تو رستوران از آدم نمی پرسه چی می خوری، خودش سفارش میده.

69 مردی که بچه که بوده ناخن هاشو لاک قرمز می زده.

70 مردی که بگه من هیچ وقت نمی رقصم.

71 مردی که اصلا با سیاست کاری نداشته باشه.

72 مردی که وقتی باش روبوسی میکنی انگار با جوجه تیغی روبوسی کردی.

73 مردی که اس ام اس بزنه به دوس دخترش بگه بیرونی برای من شارژ موبایل بخر.

74 مردی که قاشق دهنی دوس دخترش رو دهنش نذاره.

75 مردی که رژیم داشته باشه.

76 مردی که عکس نیکی کریمی و الناز شاکر دوست بک موبایلش باشه.

77 مردی که فوتبال تماشا نکنه.

78 مردی که کلید در همراهش نباشه.

79 مردی که تو سایت همسریابی دنبال دوس دختر بگرده.

80 مردی  که اسم بلوتوث موبایلش "ملوس" باشه.

81 مردی که تو وبلاگش برف و ستاره بریزه.

82 مردی که با لگد بزنه تو شکم زنش تا بچه اش بیافته.

83 مردی که یک زن و 6تا بچه رو با یه موتور این طرف و اون طرف می بره..

84 مردی که تا آخر عمرش مستاجر بمونه.

85 مردی که به دوست دخترش الکی بگه عاشقشه تا ازش سوء استفاده کنه.

86 مردی که روی کتش تار موهای بلند و طلایی پیدا بشه.

87 مردی که زنش رو بخاطر اینکه زنگ زده رستوران گفته:آقا رون مرغ بفرستید  نه سینشو، طلاق داده.

88 مردی که عضو فعال  ب...........ج باشه.

89 مردی که 116 روز سال رو پیراهن سیاه بپوشه.

90 مردی که کچل شده موهاشو از پشت سر میاره جلو می چسبونه.

91 مردی که بندری غلیظ برقصه.

92 مردی که عرض شانه هاش یک وجبِ من  باشه.

93 مردی که زورش نرسه منو از زمین بلند کنه.

94 مردی که روز عروسیش تعدادی اسکناس هزاری از جیبش در بیاره بشماره به عروس شاباش بده.

95 مردی که لارجر باکس استفاده می کنه.

96 مردی که رنگ کمربند و کفشش رو ست نمی کنه.

97 مردی که برای همکار های خانمش ایمیل های مستهجن بفرسته.

98 مردی که موقع چت کردن عکس برد پیت برای خودش بذاره.

99 مردی که بلد نباشه هنگام رانندگی در شب بلند بلند همراه خواننده  آواز بخونه.

100 مردی که فکر کنه اگر احیانا این 99 تا شاملش نمیشه ، پس من ازش خوشم میاد.


متمم؛

101 مردی که زندان رفته باشه / به هر دلیلی .. سیاسی یا دزدی یا مهریه ندهی..

102 مردی که 16سالگی میره خاستگاری و 17 سالگی بابا میشه.

103 مردی که وقتی تخمه میخوره 2متر مربع رو به گند می کشه.

104مردی که تو قنادی نیم کیلو آجیل رو برای  تست میخوره .

105 مردی که با کت و شلوار مشکی جوراب سفید می پوشه.

106 مردی که بلد نیست واشرِ شیر آب رو عوض کنه.

و................


فکر می کنید مردی که این صدو خرده ای  رو نداشته باشه اصلا پیدا میشه؟؟

الی ماح
۲۴ دی ۸۹ ، ۲۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
متن پست حذف شد.
الی ماح
۲۰ دی ۸۹ ، ۱۳:۲۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
چقدر فاصله است میان دو کلمه، دو کلمه ای که از شباهت مو نمی زنند، دو کلمه ای که از دهان هر کسی بیرون بجهند یکی هستند.

فقط و فقط وقتی که در کنار کلمات دیگر قرار بگیرند ، وقتی که با صوت و لهجه همراه شوند، وقتی گوینده را بشناسیم و وقتی معنا در ذهن هر دوی گوینده و شنونده یکی شود.. آنوقت است که از هم تفکیک می شوند، شناخته می شوند و شخصیت می یابند....

و وقتی هویتشان از دهان یا ذهن گوینده بیرون جهید تازه می فهمند چقدر از هم دورند ، چقدر فاصله دارند و متفاوتند....

قربت کجا و غربت کجا....

غریب اگر قربت بیابد بی معنا می شود. آشنا می شود و از غریب بودن فاصله می گیرد. غریبِ قریب دیگر غریب نیست.

قربت اگر بر کسی محاط شود هرگز طعم غربت را نخواهد چشید.

غربت نبودن قربت است و قربت نبودن غربت است...غریب ،قربت ندارد و قریب غربت ندارد.

انسان بودن هم به همین سختی و پیچیدگی ست... مثل همین که میگن فاصله عشق و تنفر یک قدمه...

فاصله ادم بودن و نبودن هم سر سوزن بیش نیست... مزاحمت با مراحمت یک نقطه فاصله دارد و هزار مثال دیگر....

آدم در بهشت قریب بود یا غریب؟؟ حالا آدم غریب است یا قریب؟

ادم اگر بتواند انسان باشد... اگر بتواند.....


به قول یکی از دوستان چقدر سخته آدم در شهر خودش با هم نوعان خودش باشه ولی احساس غربت بکنه.... مثل اینکه انگار کسی منتظر شنیدن صدای ما نیست... کسی به ما گوش نمی دهد....


الی ماح
۱۶ دی ۸۹ ، ۰۸:۴۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
برای اینکه محکوم به فراموشی نشیم ، شکرانه ی باران را فراموش نکنیم.

حتی اگر شده امروز یک کار کوچک انجام بدیم: صدقه ای، کمکی، سر زدن به ی فامیلی، تلفنی ب یک دوست قدیمی، نمیدونم دیگه خودتون ی فکری بکنید. 

شکرت خدا

بزن باران بزن خیسم کن ....


وا‍ژه های مهربان و کهنه ام

برای تو

رنگ سرخ عاشقانه ات برای من

من تمام می شوم

تو ادامه می دهی

"شهاب الدین ایذه ای"


الی ماح
۱۵ دی ۸۹ ، ۰۵:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خدایا آسمان قهر است با ما
نه می بارد نه می خواند ترانه
خدایا روز و شب ها مان سیاه است
کجا رفت آن هوای شاعرانه
به جای آسمان، این خواهر من
دلش ابری نگاهش اشکبار است
ببین قلب مریض آن یکی را
گلوی بی بی من سرفه دار است

هوا سرد است اما کو زمستان؟
زمستان برف دارد، حرف دارد
نه این که آسمان او نبارد

خدایا این درختان را بریدیم
به جای دل بریدن از خیابان
خیابان ها پر از ماشین و دود است
گرفته دود غم در شهر ما جان

خدایا آسمان نامهربان است
بگو لطفا” ببارد بر سر شهر
بیا لطفی کن و باران بیاور
نکن ای آسمان با شهر ما قهر

***


لذات فلسفه – وبل دورانت

تنها عیب دامن های کوتاه این است که قدرت تخیل مردان را ضعیف تر میکند .

شاید اگر مردان قوه تخیل نداشته باشند ، زنان نیز زیبا نباشند
***


همین حالا که ما اینجاییم...... اونور دنیا تو اروپا:



***


این اتاق روانکاوی زیگموند فروید و تخت معروف او است که به صورت اصلی حفظ می شود
عکس را به یکی از کارشناسان دستباف های عشایری نشان دادم

روی کاناپه قشقائی وروی زمین هریس است



***


وقتی خدا داشت شوهر را خلق

میکرد به زنان قول داد که شوهر خوب و ایده آل در هرگوشهاز جهان یافت خواهد شد و.

.

.

.

.

.

سپس او زمین را گرد آفرید


الی ماح
۱۴ دی ۸۹ ، ۰۸:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
امروز همه چیز من رو به یاد پدرم می ندازه... یعنی از دیشب اون فیلمه که بیست تی وی پخش کرد... اسمش چی بود؟ دختر سرطانیه... اونجا که باباش بردتش کنار دریا.......... اشکم راه افتاد دلم برای پدر داشتن تنگ شد.


امروز صبح سوار تاکسی شدم:

-سلام

-سلام بابا

راننده تاکسی هایی که مثل پدر ها هستند مرا دیوانه می کنند...


بعد وبلاگ دوست ماندبیر فهیمو یادگاری که از پدر مرحومش دارد. مرا یاد دست های پدرم انداخت که همیشه یک تسبیح بلند در آن  می پیچید..


بعد وبلاگ دوست مانکاغذ کاهیو لینکش به کسی که واقعا نمی شناسمش ولیپدر وبلاگستانمی نامندش....


دلم برای اخم هایش ، برای آنوقتی که هر شب قرص هایش را به دستش می دادم، برای هرشبی که تا بالشتش را من مرتب نمی کردم خوابش نمی برد... برای گرمای وصف نشدنی اش تنگ است.

وقتی آخرین بار داشت از خونه میرفت..(می رفت مسجد) صدبار به دل لامصبم افتاد یه چیزی بهش بگم.. هنوز باورم نمیشه که  نتونستم... کوتاهی کردم... دیگه بر نگشت.

احساس می کنم اینها پیام هایی ست از طرف کائنات ... .. ولی چی؟کمکم کنید.


حالا من امروز تا شب بشه و دلمشغولی دیگری بیابم چه کنم؟

الی ماح
۰۹ دی ۸۹ ، ۰۶:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
دی ماه رسید..

یلدا و کریسمس هم می گذرد..

بر ف که هیچ...

با را ن هم که هیچ...

با د هم نمی وزد... که هیچ

سر دمان هم نمی شود.

اسفند هم می رسد و هیچ.




شاید باید همگی جملگی جمع شویم جور شویم بنویسیم نویسه هایمان را به آب دهیم به رود دهیم...

شاید باید آرزویی برآورده شود.

شاید باید این بار جویبار سرداب یا رود پر آب برآوردکننده حاجات شود.



همگی دعا کنیم؟ همگی نامه بنویسیم؟ کی پایه ست؟ مثلا می شه در یک حرکت نمادین همگی چتر هایمان را باز کنیم و منتظر بشینیم و دعا کنیم و از خواص و فواید باران شدید و برف ناگهانی حرف بزنیم.



...و البته یادمون نمی ره که:


واژه ها را باید شست

واژه باید خود باد

واژه باید خود باران باشد

چتر ها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد

با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید دید

عشقرا زیر باران باید جست..


یادمون می ره؟

الی ماح
۰۸ دی ۸۹ ، ۰۷:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر